گاندی نمادی از خود باوری واستقلال طلبی
گاندی مجدانه براین باور پافشاری میکرد که فردی که به جامعه خدمت میکند باید زندگی سادهای داشته باشد واین ساده زیستی را درآیین برهمایی جاری میانگاشت. او با رد زندگی به شیوه غربی به روند ساده زیستی را در آفریقای جنوبی درپیش گرفت واز آن بعنوان تلاش برای رسیدن به نقطه صفر یاد میکرد وبدین ترتیب هم درهزینههای غیر ضروری صرفه جویی مینمود وهم ساده زیستی را دنبال مینمود. اوحتی لباسهایش را خودش میشست.در یک مورد او هدایایی را که به خاطر خدماتش به جامعه به وی اهدا شده بود، باز پس داد.
گاندی درهر هفته یک روز را روزه سکوت سپری میکرد. امتناع از حرف زدن رامایه آرامش درونی میانگاشت این آموزه را هم از آیین برهما واصل موناشافتی یعنی سکوت وآرامش داشت. در این ایام سکوت با نوشتن برروی کاغذ با دیگران ارتباط برقرار میساخت. گاندی از سن ۳۷ سالگی به مدت سه سال و نیم از خواندن روزنامهها خودداری نمود واظهار میداشت وضعیت نابهنجار جهان وامور جهانی آرامش درونی او را بهم میریزد. او دربازگشت به هند واشتغال به شغل حقوقی از پوشش غربی دست برداشت اگر چه نشان از ثروت و موفقیت داشت. اولباسی برتن کرد که مورد قبول فقیرترین افراددرهند بود واز پارچه تولیدی داخل موسوم به خادی استفاده مینمود. گاندی وپیروانش پارچه لباسهایشان را از نخی که خود میرشتند تهیه میکردند ودیگران را نیز به این کار تشویق مینمودند. درحالی که اکثر کارگران هندی بیکار بودند لباسهای مورد نیازشان را از تولیدیهای صنعتی تحت تملک انگلیسیها خریداری مینمودند.
گاندی یک هندوبود و تمام عمر براین آیین استوار ماند وبسیاری از اصول خویش را از هندواقتباس نمود. بعنوان یک هندوی عامی معتقد بود همه ادیان برابرندودر برابر تلاشهایی که برای تغییر دین وی به عمل آمد مقاومت نشان داد او شدیدا به خدااعتقاد داشت و لذا به مطالعه تمام ادیان بزرگ کوشش ورزید. درموردهندوئیسم چنین میگوید:
گاندی معتقد بود که اساس و شالوده هر دین را حقیقت وعشق تشکیل میدهد (محبت، عدم خشونت یا همان ترکیب حکم طلایی ) اوهرگونه تعصب کور وگم بودن رفتارهای نادرست درهر دین وآیینی را زیرسوال میبرد وبه طرز خستگی ناپذیری در پی اصلاح اجتماعی برمی آمد. برخی از اظهار نظرهای وی درمورد ادیان مختلف به شرح زیر مطرح شدهاند :
اوبعدها که با سوال آیا یک هندو بودی مواجه شد جواب داد :
« | آری من یک هندو هستم. همچنین یک مسیحی یک مسلمان و یک بودایی و یهودی میباشم. | » |
گاندی برخلاف خود آنها که با یکدیگر درتضاد بودند دستورات این ادیان را همسو ویکسان میدانست. البته درمباحث مطروحه دو تفاوت بارز فلسفی بین دوگروه بزرگ هندی درآن عصر را شرح دادهاست. در۱۵ ژانویه ۱۹۳۴ زلزله مهیبی بیمار را لرزانید و خسارات وتلفات سنگینی برجای گذاشت. گاندی این حادثهها را نتیجه گناه افراد رده بالای هندو میدانست چرا که معتقد بود خوراکیهای غیر مجاز نجس را به معابدشان بردهاند. گاندی به ترویج پرهیز از نجاست گوشت کوشش زیادی داشت وافراد پای بند به این امساک را مردم کریشنا مینامید. اما تاگور با این موضع گاندی مخالف بود ومی گفت زمین لرزه تنها منشا طبیعی دارد و نه اخلاقی اما سوء رفتار درمعابد هندو را نیز نفی میکرد.
بلاخره گاندی ترور شد
گاندی چندین بار هدف سو قصد قرار گرفت که آخرین مورد آن موفق بود. در ۹ دلو ۱۳۲۶ ناتورام قادسی وی را، که در سن هفتاد و نه سالگی و میان جمعیت عازم محل عبادت بود، هدف گلوله قرار داد و از پای درآورد. قاتل از ناسیونالیستهای افراطی هندو بود که معتقد بود روابط گسترده با پاکستان به اقتدار هندوستان لطمه زده است.